لجن زار عروسی بود.
عروسی قورباغه ها یا سوسک ها ، کسی چه می دانست.
عابرین فقط قطعات سبک کف سفید و حباب های رنگی را می دیدند که مثل اطلسی ، مثل تور لباس عروس ، آرام در هوا می رقصیدند.
لجن زار سیاه بود.
کف سفید بود.
حباب ها رنگی بودند.
لجن زار عروسی بود .
عروسی قورباغه ها یا سوسک ها ، کسی چه می دانست.
حتی خودش هم نمی توانست تصور کند آن قوطی مایع ظرف شویی که دور انداخته بود ، آن همه دور تر ، در جایی مثل لجن زار عروسی به پا کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر